جلسه پنجم

جلسه پنجم:
فیلسوفان و عارفان معتقدند انسان جهان و جهان انسان است. انسان تبلور و خلاصه کل جهان است لذا برای شناخت انسان ابتدا باید کل جهان را بشناسیم. پس ارکان را به عنوان ستونهای اصلی نظام طبیعت مطرح کردیم. رها کن: آتش، هوا، آب، خاک. بستر نظام هستی مادی
رکن پنجم معنوی است که در بقیه وجود دارد.
ارکان مادی: ظاهر هر چیز مادی است. باطن هر چیز معنوی
ارکان معنوی
اولین مخلوقات روی زمین گیاهان هستند، سپس حیوانات، سپس انسان.
چگونگی شکلگیری گیاهان:
یک بستر زمینی که بندر در آن پاشیده میشود. بعد آب، هوا و پرتو نور خورشید.
ما فکر میکنیم که بیشتر از هر چیزی از زمین بهره میگیریم ولی این طور نیست. ما بیشتر از آسمان بهره میگیریم. (فقط کف پای ما روی زمین است.) پرتو آسمانی یک پرتو واضح و مشخص خورشید است و مابقی پرتو اقمار آسمانی و ستارگان هستند. هرکدام از قمرها پرتو ویژهای دارند. نور خاصی که برآمده از فلز خاصی است را به ما میتابانند. این تابش اثر ویژه فیزیکی روی بدن انسان میگذارد و این اثر حالت خاصی را در بدن پدید میآورد. پس رفتار خاصی از ما بروز میکند. این موضوع یک رشته علمی است: که به دو بخش تقسیم شده است. ۱- علم نجوم که فقط به توصیف جایگاه ستارگان میپردازد. ۲- به توصیف ویژگی پرتو ستارگان میپردازد. (علم کهانت)
برآیند اثر مثبت یک یا مجموعه ستارگان، ماه و خورشید بر بدن انسان را در زمان و ساعتی خاص را ساعت سعد میگویند. (یعنی مبارک، مسعود)
(مرحوم شهید بهشتی: علم را در قالب کلمات سخت و قلمبه و سلمبه بیان کردهاند که کسی از آن سر در نیاورد.) برآیند اثر منفی ستارگان: ماه و خورشید بر بدن انسان در ساعت و زمان خاص را ساعت نحس میگویند. گوزنها هفدهم ماه مهر جفتگیری میکنند. این جفتگیری اگر در هفدهم مرداد باشد، زمان زایمان بهمن و اسفند میشود. در اوج سرما و بچه میمیرد ولی در مهرماه، فروردین بچه به دنیا میآید. که غذای بسیار مناسب دارد. اگر باروری دیرتر باشد علفها ضخیم میشود و تغذیه آن سخت میشود.
مثال نمونه انسانی:
پدر بوعلی سینا مهمانی داشت که اهل نجوم بود و به او گفت این دو ستاره قرار است امشب به هم نزدیک شوند، من مدتها منتظرم که این لحاظ فرا رسد و یک کار خاص انجام دهم. لطفاً مرا در این ساعت بیدار کن. پدر ابن سینا در آن شب با همه خود همبستر شد. حاصل این هم بستهی شد نابغه دهی. (ابن سینا).
بنابراین همهی شکلگیریهای هسته اولیه تولد اعم از کاشت بندر- نطفه حیران و نطفه انسان اگر تابع مشت پرتوهای آسمانی باشد نتیجه بهتری دارد و اگر در ساعت نحس باشد نتیجه نامطلوبی دارد. نکته مهم دیگر حالت معنوی میباشد: کاشت بندر با چه حالتی انجام میشود. (بسم ا… میگوئیم- حال خوش داریم-….)
(میگویند فلانی تخمم بی بسم ا… است)
پس یک پرتو طبیعی داریم و یک پرتو معنوی داریم.
گفته میشود نسل پر برکت خرمای عراق که در صادرات حرف اول را میزند، بندر کاشته شده توسط حضرت علی است. (ای مردم کوفه زمانی من شما را ترک میکنم که هزار هزار درخت نخل خرما کاشتهام.) بندر طبع زمین را به طبع خودش برمیگرداند. (قاعده اولیه) توضیح: اگر صد نوع بندر را در یک زمین بکاریم، صد نوع محصول میروید.
(قاعده ثانویه) اگر بندری را در موقعیت جغرافیایی گرم بکاریم، محصولی گرم میدهد ولی همین بندر را در موقعیت جغرافیایی سرد بکاریم، محصولی سرد میدهد. (یعنی مزاجش تابع زمین است.)
مثلاً فلفل در ورامین (خشک و گرم) بسیار تند است. همین بندر را در همدان (سرد) میکاریم قندی آن کمتر است. اگر در رشت (مرطوب) بکاریم شیرین میشود.
کاهوی شمال برگ نازک و روشن دارد. در قم برگ کلفت و تیره دارد. خیار در زمین طبیعی و با کود طبیعی گل، بوی مست کنندهای دارد ولی همین خیار در زمین با کود شیمیایی، گل، بدون بو است. (یا در گلخانه). بنابراین مزاج خیار گلخانهای بسیار سردتر از بوتهای است.
بنابراین تأثیر موقعیت جغرافیایی شامل اثرات خاک، ترکیب خود خاک- برآیند اثر پرتو خورشید- پرتو ستارگان اثر هوا- مزه و ترکیبات قالب آب آن منطقه میباشد. که در آنجا محصول ویژهای بدست میآید.
مزاج موقعیت جغرافیایی.
قوانین کل:
مجموعه میوههای تلخ گرمند- مجموعه شوریها گرمند- مجموعه شیرینیها گرمند- مجموعه گس مزهها مثل خیار سردند- بجز کافور که تلخ است ولی سرد است. مجموعه تندیها گرمند.
مجموعه ترش مزهها سردند-
قوانین زیر مجموعه:
عسل بهاره با عسل زمستانه فرق دارد. گرمی آنها درجات دارد.
شوری نمک درجات دارد.
مراتب گرمی و سردی
پس هر گیاهی دارای یک مزاج منطقهای و یک مزاج ذاتی است.
مثلاً مزاج کاهو سرد است ولی بسته به موقعیت جغرافیایی کشت دارای مراتب و درجات سردی مختلف میباشد.
خلقت دوم. خلقت حیوان است. (حشرات و خزندگان و چرخندگان و…)
در زمان حضرت نوع (ع) وقتی کل زمین را آب فرا گرفت حضرت فرعی یک حقیقت از هر حیوانی را در کشتی گذاشت تا نسل آنها منقوض نشود و یک بازسازی اتفاق افتاد.
حیوانات یک مزاج اولیه دارند و یک مزاج منطقهای پیدا میکنند.
مثلاً مزاج ماره گرم است ولی یک مار جعفری که در کرمان است اگر منتقل شود به گیلان دیگر آن زهر کاری را ندارد . ولی اگر در گرمان بگذرد محکوم به مرگ است. (بخاطر تابش آفتاب سوزان و تغذیه غذاهای گرم.)
یک گوشفند که در ارتفاعات سهند و سبلان تغذیه کند و در مقایسه با یک گوسفند محکوم به استبل، مزههای کاملاً متفاوتی دارند.
شیر گاو زرد بگیرد. مزاج گاو زرد و سیاه و ابلغ (نامرغوب) متفاوت است.
ولیل زیاد شدن موهای زائد خانمها در جامعه امروز، هورمونهای تزریقی به مرغهاست.
هر حیوانی را که ما بخوریم اخلاق آن حیوان به ما منتقل میشود. مثلاً مرغ اگر زیاد بخوریم ریزبین میشویم. (مرغ محلی) _جستجوگریهای بیهوده را اخلاق مرغانه میگویند.) در روایت داریم مانند خروس باشید. (غیر تمنداست- نماز به موقع میخواند- عیال درست است).
خوک بر خلاف همه حیوانات زوجهای متعدد میپذیرد. مصرف گوشت خوک غیرت و همیت انسانی را از بین میبرد. هر رفتاری تابع طبیعی غذای انسان است.
خلقت سوم. خلقت انسان است.
حکما میگویند، استعاله گیاهان و مواد معدنی در بدن حیوان اتفاق میافتد و حیوانات واسطه بهرهمندی ما از طبیعت هستند. پس اگر از حیوانات عالمانه استفاده کنیم از طبیعت فراگیر استفاده کردهایم.
مثال: گنجشک دانهها را در طبیعت گزینش میکند و میخورد و بهترین آنها را میخورد. با گنجشکی که در قفس هست و به او دانه داره میشود بسیار متفاوت است.
پس تفاوت یک گوشت طبیعی با غیر طبیعی بسیار زیاد است.